دیانا ، فرشته کوچولودیانا ، فرشته کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

دیانا فرشته کوچولوی ما

روزهای اخر هفته و تعطیلات عید فطر 94

چهارشنبه 24تیر و 28 ماه مبارک رفتیم بستنی آیس پک و بعدش سه تایی رفتیم پارک محلمون و شما حسابی بازی کردی ... طوریکه دیگه وقت برگشتن فرار میکردی و می خواستی باز هم بری سمت وسایل بازی ... از این شب عکسی ندارم . پنجشنبه 25 تیر رفتیم خونه زن دایی برای عیدی عید فطر ... که اونجا خاله جون برات یه پیراهن خیلی خوشکل عیدی گرفته بودن که بهت دادن و برای اینکه ببینیم اندازت هست یا نه تنت کردیم خیلی خوشت اومده بود و جیگر شده بودی جمعه هم که دختر عمه و نامزدش مهمونمون بودن ... خونه بودیم و در تکاپوی کارهای خونه . عصر که مهمونها اومدن کلی باهاشون مشغول بودی ... و بعد از افطار همه رفتیم دریاچه و بام .. . دریاچه هوا شرجی بود و گرم شد ....
31 تير 1394

گرمای تابستان و ماه رمضان و این روزهای دیانا

کلمات اضافه شده به دایره المعارف دخترم شبت (شربت ) شی ( شیر )‌ دتر(دکتر)و ... وقتی دخترم خیلی باکلاس بینیشو میگیره بلز، این اسباب بازی هنریه زیبا که برای دخترم خریدم تا با اون نواختن را بیاموزه ... اما جای نواختن شروع به جدا کردن تکه های آن کرده و در چشم به همزنی دیگه تکه ای روی اون نمی مونه مجبورم بشینم دوباره بچینمشون . اینه که دیگه تا یه کمی بزرگتر بشه از دسترسش دور نگه داشته میشه لالایی و بازی با عروسک ...
25 تير 1394

500 روزگیت مبارک دخترم

و حالا دختر کوچولوی من ، همان نوزاد شیرین ظریف که نگهداشتن اندام نحیفش در دستانمان در روزهای اول زندگی اش دلمان را می ریخت که نکند دستمان بلغزد و سر بخورد و ... 500 روزه شد و کنار همه سختیهای نگهداریش برای من که تجربه اولم بود ، شیرینی ای را نصیبم کرد که بالاتر از آن دیگر برایم چیزی نیست و الان این نازدانه کوچک با شیرین کاریهایش و با همه هیاهو و زبلی و شیطنتهایش چنان وقتمان را پر می کند که حتی گاهی به کارهای شخصیم هم نمیرسم . الان دختر زبل من چنان بوسی بر گونه هایم میگذارد و زمانهایی برای ابراز علاقه چنان گاز کوچی نثار بدنم می کند که با همان درد خفیف هم ذوق میکنم از دلبریهایش ... الان دیگر همبازی او شده ایم و زمان تنهایی مان را با عروسکهای...
11 تير 1394

الوعده وفا

بالاخره وقتش رسید و من به قولم عمل کردم ، اومدم تا عکسهای اخیر دختر گلم را تو شلوغ پلوغی کارهای تعویض خونه براش بگذارم ... پیوست پست قبلی ... دیانا دندونت کجاست ؟! گوشت ؟!   موهات ؟! دماغت ؟! النگوت ؟!  بازی در حیاط خونه بابایی دیانا در تراس خونه جدید و نظاره مناظر بیرون از ارتفاع ساعت 11 شب و بازی در پارک محله اولین آلوسبز خورده شده توسط دیانا و وقتی دخترم خیلی حرفه ای پای گوشی موبایل میشینه   ...
7 تير 1394
1